شهدا سال 60 -زندگینامه شهید ببراز کرمی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
از باده ولایت نوشیده و همچو فرهاد در پی شیرین، مست و غزلخوان، عزم کوی بیستون کرده بود، تا مگر یار لطفی کند و دست در دستش نهد. ببراز کرمی فرزند علیباز، در تاریخ 16/1/1336 در بخش سرچهان درخانوادهای کشاورز، زحمتکش و مذهبی دیده به جهان گشود. (سرچهان در آن زمان در حوزه تقسیمات کشوری نیریز قرار داشت) بعلت نبود امکانات آموزشی، از تحصیل محروم ماند و همراه پدر به کشاورزی و دامداری پرداخت. پس از مدتی به روستای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
از باده ولایت نوشیده و همچو فرهاد در پی شیرین، مست و غزلخوان، عزم کوی بیستون کرده بود، تا مگر یار لطفی کند و دست در دستش نهد. ببراز کرمی فرزند علیباز، در تاریخ 16/1/1336 در بخش سرچهان درخانوادهای کشاورز، زحمتکش و مذهبی دیده به جهان گشود. (سرچهان در آن زمان در حوزه تقسیمات کشوری نیریز قرار داشت) بعلت نبود امکانات آموزشی، از تحصیل محروم ماند و همراه پدر به کشاورزی و دامداری پرداخت. پس از مدتی به روستای...
شهدا سال 61 -چند جمله از شهید مجید محمدزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
1- پرچم سرخی! به نشانه تداوم مبارزه انقلاب اسلامیمان در سراسر جهان بر قبور شهیدانمان خواهیم افراشت. 2- ما وارث خط سرخ و خونینی هستیم که حسین(ع) خطاط این راه سرخ و خونین است. 3- رسالت پیام شهیدان بر دوش ماست، ای جوان زینب باش. 4- مسئولیت زن مسلمان، ارائه رسالت زینب بزرگست. 5- باید در شط خونین جنوب شنا کنیم تا به ساحل نجات رسیم. ...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
1- پرچم سرخی! به نشانه تداوم مبارزه انقلاب اسلامیمان در سراسر جهان بر قبور شهیدانمان خواهیم افراشت. 2- ما وارث خط سرخ و خونینی هستیم که حسین(ع) خطاط این راه سرخ و خونین است. 3- رسالت پیام شهیدان بر دوش ماست، ای جوان زینب باش. 4- مسئولیت زن مسلمان، ارائه رسالت زینب بزرگست. 5- باید در شط خونین جنوب شنا کنیم تا به ساحل نجات رسیم. ...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید حسین دشتبانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
اگر گوش جان برای شنیدن آماده کنی! از میان آبهای پرخروش خلیج همیشه فارس، آواز ملکوتی فرشتگان را خواهی شنید. اگر با چشم دل ببینی! خواهی دید که امواج آن، رازدار هزاران عاشق گمنام و بینشان، چون حسین است. در کوچه پس کوچههای شهرستان نیریز سال 1337 کودکی نورسیده لبخند شوق را برلبهای خانوادهای متدین و مذهبی نشاند. فرزند خانی، به یاد سالار شهیدان به نام حسین نامیده شد. دبستان بختگان نیریز شاهد تلاشهای او در کسب علم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
اگر گوش جان برای شنیدن آماده کنی! از میان آبهای پرخروش خلیج همیشه فارس، آواز ملکوتی فرشتگان را خواهی شنید. اگر با چشم دل ببینی! خواهی دید که امواج آن، رازدار هزاران عاشق گمنام و بینشان، چون حسین است. در کوچه پس کوچههای شهرستان نیریز سال 1337 کودکی نورسیده لبخند شوق را برلبهای خانوادهای متدین و مذهبی نشاند. فرزند خانی، به یاد سالار شهیدان به نام حسین نامیده شد. دبستان بختگان نیریز شاهد تلاشهای او در کسب علم...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید سید احمد ابطحی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید سید احمد ابطحی »
مانند چشمهساران از دل خاک جوشیدید و چه مشتاقانه بسوی معبود شتافتید، همانگونه که میخواستید و در آرزویش شب را به روز و روز را به شب میرساندید. سید احمد در سال 1334 در یک خانواده مذهبی و از سلاله سادات در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. هنوز جست و خیز و بازیهای کودکانه را به پایان نبرده بود که همراه خانواده به شهرستان آبادان مهاجرت نمودند. کودکی را در کوچههای خاطرهانگیز آبادان بسر برد و در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید سید احمد ابطحی »
مانند چشمهساران از دل خاک جوشیدید و چه مشتاقانه بسوی معبود شتافتید، همانگونه که میخواستید و در آرزویش شب را به روز و روز را به شب میرساندید. سید احمد در سال 1334 در یک خانواده مذهبی و از سلاله سادات در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. هنوز جست و خیز و بازیهای کودکانه را به پایان نبرده بود که همراه خانواده به شهرستان آبادان مهاجرت نمودند. کودکی را در کوچههای خاطرهانگیز آبادان بسر برد و در...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید زین العابدین دلداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد زين العابدين دلداري »
از حاشیه کلاسهای روستای نیریز که میگذری، اگر گوش جان را باز کنی در سکوت میان در و دیوارها، صدای او را خواهی شنید که درس آزادگی و شرف به نوجوانان این مرز و بوم میدهد و اگر چشم دل بازکنی، خواهی دید او با خون خود آنچه گفته بود را امضاء کرد و به تأئید رساند. بیست و پنج مرداد ماه 1338 با اولین گریه کودکانهاش، شادی و شور را به میان خانواده آورد. اورا در آغوش گرفتند...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد زين العابدين دلداري »
از حاشیه کلاسهای روستای نیریز که میگذری، اگر گوش جان را باز کنی در سکوت میان در و دیوارها، صدای او را خواهی شنید که درس آزادگی و شرف به نوجوانان این مرز و بوم میدهد و اگر چشم دل بازکنی، خواهی دید او با خون خود آنچه گفته بود را امضاء کرد و به تأئید رساند. بیست و پنج مرداد ماه 1338 با اولین گریه کودکانهاش، شادی و شور را به میان خانواده آورد. اورا در آغوش گرفتند...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید حسین امینی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
عرصه زمین خاکی در مقابل همت و جوانمردی شهیدان، عرصه تنگی است؛ زیرا آنان بر کرانه ازلی و ابدی هستی نشسته و دل در گرو معشوق نهاده بودند. از هر آنچه که رنگ تعلق میپذیرد بریده و عاشقانه در انتظار پرواز به سوی او به سر میبردند. جنگ تحمیلی بهانهای بود برای گشوده شدن درهای سعادت و حرکت کاروانیان نور از خاک به افلاک. حسین یکی از همان قبیله بودکه سال1340 در خانوادهای متدین و زحمتکش در روستای طشک...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
عرصه زمین خاکی در مقابل همت و جوانمردی شهیدان، عرصه تنگی است؛ زیرا آنان بر کرانه ازلی و ابدی هستی نشسته و دل در گرو معشوق نهاده بودند. از هر آنچه که رنگ تعلق میپذیرد بریده و عاشقانه در انتظار پرواز به سوی او به سر میبردند. جنگ تحمیلی بهانهای بود برای گشوده شدن درهای سعادت و حرکت کاروانیان نور از خاک به افلاک. حسین یکی از همان قبیله بودکه سال1340 در خانوادهای متدین و زحمتکش در روستای طشک...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید مظفر یزدانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مظفر، در اولین روز از فروردین سال ۱۳۴۵ جاودانهترین ترانه حیات را سرود و کانون خانوادهای متدین را در شهر مذهبی نیریز منور ساخت. اولین درسهای زندگی را با عشق به ولایت فراگرفت و با سپری کردن دوران کودکی در دبستان ششم بهمن دوره ابتدایی را آغاز کرد و با موفقیت به پایان رساند. سپس ترک تحصیل کرد و به امور کشاورزی و باغداری پرداخت. در آن دوران با انجام کارهای سخت با رنجها و دردها آشنا شد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مظفر، در اولین روز از فروردین سال ۱۳۴۵ جاودانهترین ترانه حیات را سرود و کانون خانوادهای متدین را در شهر مذهبی نیریز منور ساخت. اولین درسهای زندگی را با عشق به ولایت فراگرفت و با سپری کردن دوران کودکی در دبستان ششم بهمن دوره ابتدایی را آغاز کرد و با موفقیت به پایان رساند. سپس ترک تحصیل کرد و به امور کشاورزی و باغداری پرداخت. در آن دوران با انجام کارهای سخت با رنجها و دردها آشنا شد...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید فرامرز علیمردانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید فرامرز علیمردانی »
به شوق وصال یار مجنون صفت در پی لیلی دوان بود و از سرزنشهای خار مغیلان رنجشی نداشت. فرامرز 1345/4/7 در روستای قلعه بهمن نیریز، میان خانوادهای مؤمن و مذهبی دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در روستا و در کنار خانواده سپری کرد. مشکلات زندگی اورا از کسب دانش و علوم طبیعی محروم ساخت. برای کمک به خانواده در تأمین نیاز زندگی به شغل دامداری روی آورد و چند ماهی را هم در یکی از معادن...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید فرامرز علیمردانی »
به شوق وصال یار مجنون صفت در پی لیلی دوان بود و از سرزنشهای خار مغیلان رنجشی نداشت. فرامرز 1345/4/7 در روستای قلعه بهمن نیریز، میان خانوادهای مؤمن و مذهبی دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در روستا و در کنار خانواده سپری کرد. مشکلات زندگی اورا از کسب دانش و علوم طبیعی محروم ساخت. برای کمک به خانواده در تأمین نیاز زندگی به شغل دامداری روی آورد و چند ماهی را هم در یکی از معادن...
بیاد شهید احمد (جواد) رئوفی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
جـواد ای نوگل بستان مادر کجا رفتی که دیدارت ندیدم جـواد نازنین من کجائی پدر از هجر توقدش خمیده امیـدم بود دامات نمایم امیـدم نا امید از رفتن تو گسستی رشتـه مهرو وفا را توبـودی مظـهر مهر و عطوفت تن پاکت نمیدانم کجا هست بخـاک وخـون فتاده پیکر تو جواد نازنین دردانه ما بیا مادر دگر بارت ببینم تـو ای فرمانبر امرخمینی بخواب آسوده خوش درآن بیابان کـه فتح کـربلا نزدیک باشد توکل در عزایت نوحه سرکـــرد رئوفی...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
جـواد ای نوگل بستان مادر کجا رفتی که دیدارت ندیدم جـواد نازنین من کجائی پدر از هجر توقدش خمیده امیـدم بود دامات نمایم امیـدم نا امید از رفتن تو گسستی رشتـه مهرو وفا را توبـودی مظـهر مهر و عطوفت تن پاکت نمیدانم کجا هست بخـاک وخـون فتاده پیکر تو جواد نازنین دردانه ما بیا مادر دگر بارت ببینم تـو ای فرمانبر امرخمینی بخواب آسوده خوش درآن بیابان کـه فتح کـربلا نزدیک باشد توکل در عزایت نوحه سرکـــرد رئوفی...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -چرا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
طلوع اولین امید در رگهای خونینم تو بودی سکوت و اولین سوگند با پیکار خونینم تو بودی از جنگ دل من با دل تو هست بس افسانههای خفته در تابوت ز تنهایی که پیوستند دلها تا ابد با خون همداستان گشتند بر این افسانههای نیک شد بس قصههای تنگ بر این بیچارگی فریاد بر این افتادگی فریاد که دیگر بار قلب ما نخواهد بست پیوندی برای تا ابد ماندن از این بیداد خون در دشت دل پیداست که دیگر نورامیدی نخواهد بود از این افتادن مرد جوان پیداست که دیگر ره...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
طلوع اولین امید در رگهای خونینم تو بودی سکوت و اولین سوگند با پیکار خونینم تو بودی از جنگ دل من با دل تو هست بس افسانههای خفته در تابوت ز تنهایی که پیوستند دلها تا ابد با خون همداستان گشتند بر این افسانههای نیک شد بس قصههای تنگ بر این بیچارگی فریاد بر این افتادگی فریاد که دیگر بار قلب ما نخواهد بست پیوندی برای تا ابد ماندن از این بیداد خون در دشت دل پیداست که دیگر نورامیدی نخواهد بود از این افتادن مرد جوان پیداست که دیگر ره...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89
90
91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 بعدي